در حال بارگذاری ...
حجتالاسلاموالمسلمین دکتر حسن روحانی، رئیسجمهور ایران در دورههای یازدهم و دوازدهم در سخنانی در جمع مشاورین خود، در تحلیل شرایط پس از جنگ ۱۲ روزه گفت: ما نباید غافل باشیم، دشمن آن دو هدف بزرگ را همچنان در ذهن دارد و دنبال فرصتهای آینده است. ما باید خودمان را آماده کنیم. از لحاظ انسجام ملی و وحدت ملی روزبهروز باید این انسجام ملی را قویتر و مستحکمتر کنیم، مردم و نظام در کنار هم قرار بگیرند، با نگاه و هدف واحد. از طرف دیگر، نیروهای مسلح را تقویت کنیم. تقویت نیروهای مسلح آنکه من میفهمم اینست، باید به دانشمندان ایرانی در داخل میدان و فرصت بدهیم، دانشمندانی که به خارج رفتند یا در خارج هستند را دعوت کنیم به داخل بیایند. جنگ، جنگ تکنولوژیک است، جنگ فناوری است، جنگ الکترونیک است، ما اگر بتوانیم یک قدم مهم در این زمینه برداریم، در جنگال بتوانیم در برابر دشمن موفق و پیروز شویم، در فضای سایبری بتوانیم موفقیت به دست بیاوریم، ما میتوانیم اقدامات بسیار مهمی انجام دهیم. نرویم کارگر وارد کنیم، دانشمند صادر کنیم. دانشمند را وارد کنیم. برگردیم به آن نقطه درست. اندیشمندان و دانشمندان ما در یک فرصت چند ماه و چند ساله میتوانند زیرورو کنند. ما را به یک نقطه اوج برسانند. این کار دومی است که باید انجام بگیرد. کار سومی که باید انجام بگیرد ارتباط با دنیاست. باید رابطهمان را با دنیا تقویت کنیم. هر کس که آماده مذاکره است، اگر مذاکره را به نفع کشور و منافع ملی و امنیت ملی دیدیم، حرف بزنیم. حالا اینکه قبلاً نظر چه بوده، بعداً نظر چیست، نظرات سیاسی در هر لحظهای فرق میکند، وابسته به چارچوبی است که مقامات مسئول، مقام معظم رهبری در نظر میگیرند و در آن چارچوب ما باید حرکت کنیم. روابط را با اروپا، همسایگان و شرق و غرب، حتی تنش با آمریکا را اگر میتوانیم کاهش دهیم، اگر به نفع منافع ماست، چه اشکالی دارد، نه اشکال ندارد که بر ما لازم و واجب است. تنش را باید کاهش دهیم و تخاصم را باید کم کنیم. حالا حساب اسرائیل جداست، اسرائیل خودش به تنهایی هیچ چیز نیست، اگر آمریکا نخواهد، اسرائیل چیزی نیست. اسرائیل وقتی قدرت است که در کنار آمریکا هست و الا اسرائیل هم چیزی نیست. اینها اقداماتی است که باید انجام بگیرد.
حجتالاسلاموالمسلمین دکتر حسن روحانی، رئیسجمهور ایران در دورههای یازدهم و دوازدهم در سخنانی در جمع مشاورین خود، در تحلیل شرایط پس از جنگ ۱۲ روزه گفت: در این جنگ البته دو هدف مهم داشتند که خواهم گفت. آن دو هدفی که جنگ را برای آن طراحی کردند، چه بوده است. این جنگ علیرغم خسارتهایی که برای جمهوری اسلامی ایران داشت، عزیزانی را از دست دادیم، از نیروهای مسلح، اندیشمندان ما، دانشمندان ما، مردم عادی، کشتاری که از غیرنظامیان شد، البته برای ما سنگین بود اما در عین حال دو هدفی که آمریکا و اسرائیل داشتند به آن نرسیدند. هدف اول سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران بود. هدف دوم به هم ریختن کل منطقه بود. این دو هدفی که سالها بود اسرائیل با شعار «نیل تا فرات» آن را دنبال میکرد و سالها بود آمریکا با طرح خاورمیانه جدید مخصوصاً در دوره بوش پسر دنبال میکرد و خانم رایس که آن زمان وزیر خارجه بود مرتب تکرار میکرد. دنبال چنین فرصتی بودند برای این دو هدف و اساس این جنگ برای این دو هدف طراحی شد و در این دو هدف کاملاً شکست خوردند. در این جنگ، علت اینکه ناموفق بودند اول این بود که محاسباتشان نسبت به ملت ایران کاملاً اشتباه بود. ممکن است مردم ایران نسبت به حاکمیت گلههایی داشته باشند، اعتراضاتی داشته باشند اما نسبت به تمامیت ارضی، استقلال کشور، ایران، ملت ایران، حساسیت در برابر تجاوز خارجی مردم یکپارچه هستند، یکصدا هستند و همیشه یکصدا خواهند بود. مردم در برابر تجاوز میایستند، حالا درون خانواده جمهوری اسلامی ایران ممکن است گله و اعتراض داشته باشند. این اولین محاسبه اشتباه آنها بود. آنها فکر میکردند سحرگاه جمعه که حمله کردند، ظهر جمعه در سراسر ایران علیه جمهوری اسلامی ایران، تظاهرات میشود و اعتراضات آغاز میشود، درست به عکس شد. تمام مردم یکصدا در کنار ایران عزیز و حکومت ایستادگی و مقاومت کردند.
حجتالاسلاموالمسلمین دکتر حسن روحانی، رئیسجمهور ایران در دورههای یازدهم و دوازدهم در سخنانی در جمع مشاورین خود، در تحلیل شرایط پس از جنگ ۱۲ روزه گفت: در این ماههای اخیر شرایط جدیدی پیش آمد که شاید آمریکاییها و اسرائیلیها تحریک شدند برای اینکه به جمهوری اسلامی ایران حمله کنند. یکی از آنها شرایط منطقه بود. به هرحال آنها فکر کردند قدرت ایران در منطقه تضعیف شده است. ماجرایی که در غزه پیش آمد، ماجرایی که در لبنان به وجود آمد، حوادثی که در سوریه پیش آمد و منجر شد به سقوط دولت اسد، همه اینها از دید آنها این بود که جمهوری اسلامی ایران قدرت منطقهایاش تضعیف شده است. از طرف دیگر، این مقطع حساس، مقطعی بود که آنها تصور میکردند بین مردم و حاکمیت فاصله زیادی ایجاد شده است. این تصور از سال ۱۴۰۱ به وجود آمد؛ با اعتراضاتی که شروع شد و اینطور به ذهنشان آمد که بین مردم و حاکمیت فاصله زیادی ایجاد شده است و این شرایط را برای حمله مناسب میکند. از طرف دیگر روابط ایران با برخی از کشورهای غربی، مخصوصاً اروپا بعد از ماجرای جنگ روسیه با اوکراین و آنچه که مطرح شد، حالا دقیق یا غیردقیق به عنوان حمایت ایران از روسیه در جنگ اوکراین باعث شد کلاً روابط ایران با اروپا تخریب شد و این هم بسیار مهم بود برای اینکه شرایط جدیدی برای ایران به وجود بیاید. البته نتانیاهو همواره دنبال این بود که این روزها جنگ را توسعه دهد برای استقرار دولت خودش، برای اینکه میدید اگر جنگ تمام شود، دولتش سقوط میکند. از طرف دیگر هم ترامپ در آن دوره اول از طرف ایران تحقیر شد. سه مرتبه در شورای امنیت سازمان ملل تحقیر شد. چند نوبت در دادگاه لاهه تحقیر شد. اروپاییها در برابر آمریکا از لحاظ سیاسی و تبلیغاتی ظاهراً تا پایان ایستادگی کردند حالا از لحاظ اقتصادی البته نتوانستند کاری انجام دهند یا نخواستند با آمریکا درگیر شوند. همه اینها دست به دست هم داد تا این جنگ را علیه جمهوری اسلامی ایران طراحی کنند.
حجتالاسلاموالمسلمین دکتر حسن روحانی، رئیسجمهور ایران در دورههای یازدهم و دوازدهم در سخنانی در جمع مشاورین خود، در تحلیل شرایط پس از جنگ ۱۲ روزه گفت: اسرائیل و آمریکا سالها بود دشمن جمهوری اسلامی ایران و ملت ایران بودند. در مقاطعی هم تجاوز کردند. آمریکاییها در همان سالهای اول انقلاب در سال ۵۹ ماجرای طبس را دارند. آمریکاییها در سال ۶۶ و ۶۷ در جنگ ایران و عراق حضور پیدا کردند و مداخله کردند، قبلش هم البته مداخله اطلاعاتی میکردند اما در خلیج فارس مداخله عملیاتی کردند که در ۱۲ تیر ۶۷ به سرنگونی هواپیمای ایرباس مسافربری منتهی شد. در مقاطع دیگر هم آمریکاییها طراحی حمله به ایران داشتند؛ مثلاً به دلیل انفجار خبر و تحقیقاتی که افبیآی از سال ۷۵ کرد، در ۷۸ اعلام کرد که این عملیات توسط ایران طراحی شده بود. آن وقت بحث حمله احتمالی آمریکا به ایران مطرح بود که از آن عبور کردیم که در یک زمانی میشود تفصیل آن را بیان کرد. در سال ۸۰ بعد از موضوع برجهای دوقلو یک بحث این بود که آمریکا به چه کشوری حمله کند، بحث ایران هم آن وقت مطرح بود که عملاً آنها به افغانستان حمله کردند. بعد در سال ۸۱ دومرتبه این بحث مطرح شد که بعد از افغانستان نوبت ایران باشد یا عراق که برخی حامی این بودند که عملیات علیه ایران انجام بگیرد، مخصوصاً اسرائیلیها که خب منتهی شد به حمله آمریکا به عراق. در سال ۸۲ زمانی که آلودگی بالای ۸۰ درصد در نطنز توسط آژانس کشف شد، بهانه لازم در اختیار آمریکاییها گذاشت، باز هم بحث حمله مطرح بود. البته با تدبیری که نظام جمهوری اسلامی ایران طراحی کرد و با مذاکره با سه کشور اروپایی در نهایت به هرحال منتهی شد به اینکه مانع از این حمله و جنگ شد. در سال ۹۲ هم نه تنها آمریکا، بلکه ۱+۵ تصمیم گرفته بودند به ایران حمله کنند. آن هم با حضور مردم در انتخابات در سال ۹۲، با ۷۳ درصد مردمی که در انتخابات حضور پیدا کردند با آن شور و شوق، جلوی آن کار گرفته شد و بعد هم مذاکرات هستهای شروع شد که مانع اصلی شد برای حمله به ایران. در سال ۹۸ هم احتمال درگیری بود، مخصوصاً بعد از سرنگونی پهپاد آمریکایی گلوبال هاوک و بعد هم ماجرایی که در آرامکو پیش آمد و تهدیداتی که آمریکاییها کردند که آن هم به گونهای عبور کردیم که آن هم در یک زمانی اگر لازم باشد تفصیل آن را میشود بیان کرد. پس در مقاطع مختلف شرایطی بود که آمریکاییها دنبال بهانهجویی برای حمله به ایران بودند. اسرائیلیها هم سالها بود که علیه ایران اقدام میکردند، کشتن دانشمندان هستهای، مسأله استاکسنت و این مسائل، حملاتی که به نطنز کردند از طریق جاسوسهای خودشان، از طریق کوادکوپتر و امثال اینها، همواره به یک نحوی علیه جمهوری اسلامی ایران تلاش میکردند.
پس از تبادل نامه بین ایران و ایالات متحده، روز شنبه دور تازهای از گفتوگوهای دو کشور به صورت غیرمستقیم در عمان آغاز شد؛ در مهر ۹۲ نیز این گفتوگوی تلفنی دکتر حسن روحانی و باراک اوباما، رؤسایجمهور ایران و آمریکا و همچنین تلاشهای وزارت امور خارجه بود که افقها را گشود. روحانی در دیدار نوروزی از آن تماس تاریخی گفته است: