در دیدار اعضای تحریریه روزنامه اعتماد بیان شد
حجتالاسلاموالمسلمین دکتر حسن روحانی، رئیسجمهور ایران در دولتهای یازدهم و دوازدهم، روز ۲۵ بهمنماه ۱۴۰۲ در دیدار اعضای تحریریه روزنامه اعتماد به سؤالات آنان پاسخ داد.
در این دیدار که صاحبامتیاز، مدیرمسئول و سردبیر و دبیران و خبرنگاران سیاسی و اقتصادی روزنامه اعتماد حضور داشتند، دکتر روحانی در پاسخ به سؤالات، برخی از مهمترین خاطرات وقایع دولت تدبیر و امید را بیان کرد.
علامتهای بدی به ترامپ داده شد
دکتر روحانی در پاسخ به این سؤال که آیا خروج دونالد ترامپ از برجام، پس از ناامیدی او از ارسال پیامهای متعدد به ایران برای انجام معاملهای جدید قبل از انتخابش بود، گفت: ترامپ قبل از اینکه انتخاب شود به ایران هیچ پیامی نفرستاده بود و رابطهای هم نداشت. در ایران هم تلقی غالب این بود که خانم کلینتون برنده انتخابات است و نه ترامپ. ولی به هر حال ترامپ با کسب رأیهای الکترال بیشتر توانست در انتخابات پیروز شود گرچه آرای مأخوذه خانم کلینتون بیشتر از او بود. ترامپ در دوره تبلیغات انتخاباتی یکی از مواردی که مطرح میکرد این بود که برجام به ضرر آمریکاست یا بدترین توافق بوده و… او این شعار را میداد که اگر در انتخابات پیروز شود از برجام خارج میشود. بعد که پیروز شد، لحنش به همین تندی ادامه پیدا کرد. در داخل کشور هم ماجراهایی اتفاق افتاد که ترامپ احساس کرد به راحتی میتواند این کار را انجام دهد. علامتهای داخل بسیار مخرب بود، خودش آمادگی داشت، ضد اوباما هم بود، میخواست هر دستاوردی اوباما داشته را به هم بزند. عربستان و اسرائیل هم در دوره مذاکرات برجام علیه ما بسیار فعال بودند. ما در آذر ۹۳ میتوانستیم در برجام به توافق نهایی برسیم. در آن مقطع با ۱+۵ بر سر سه موضوع اختلاف داشتیم، در ایران هم روی این سه موضوع حساسیت بود اما در داخل به صورتی که آنها هم قبول کنند، حلوفصل کردیم و اختیارات لازم را به آقای ظریف دادیم. ما در آستانه توافق نهایی بودیم که سعود الفیصل، وزیر خارجه عربستان با هواپیما از عربستان به وین رفت و داخل هواپیما با جان کری مذاکره کرد. اسرائیل هم از طریق فرانسه و آمریکا فشار میآورد. درست در آستانه توافق نهایی یکباره از آمریکا به کری پیام دادند مذاکره را متوقف کند و برگردد. کری به ظریف گفته بود من نمیفهمم چه شد؟! همه چیز که تمام شده بود! همین تاخیر باعث شد ما به جای آذر ۹۳ در ۲۳ تیر ۹۴ برجام را نهایی کنیم. قبل از آن آقای نوری المالکی، نخستوزیر عراق، پس از سفر به آمریکا به تهران آمد. او میگفت من آمریکا بودم، در کنگره به طور مداوم یا سعودیها میآیند و میروند، یا اسرائیل و یا منافقین. به من میگفت که اینها نخواهند گذاشت شما به توافق نهایی برسید. بنابراین عوامل خارجی که از قبل فعال بودند، در کنار عوامل داخلی، دست به دست هم دادند و ترامپ را تشویق کردند که از برجام خارج شود. اگر ترامپ از اسنپبک استفاده میکرد کار ما خیلی سختتر میشد؛ اما او نتوانست از اسنپبک استفاده کند. فعالیت هستهای ایران آنقدر منظم بود که آژانس بینالمللی انرژی اتمی هیچ بهانهای از ایران پیدا نکرد تا راهی برای اسنپبک باقی بماند. در نتیجه ترامپ یکجانبه از برجام خارج شد. در داخل کشور اول قرار بر این بود که به محض خروج آمریکا از برجام ما هم از برجام خارج شویم که ما صبر کردیم و به ۱+۴ مهلت دادیم.
ترامپ ۸ بار پیغام داد که مذاکره کنیم
رئیس دولت تدبیر و امید درباره پیغامهای ترامپ پس از ریاستجمهوری اظهار داشت: در سال ۹۶ که چند ماه از انتخاب ترامپ و انتخابات ریاستجمهوری در ایران گذشته بود برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک رفتم؛ ترامپ اولین بار آنجا درخواست ملاقات کرد که البته این پیغام ترامپ برای ملاقات یک بار نبوده، چندین بار تکرار شد. بعد از آن هم مدام از طرق مختلف و کشورهای مختلف پیغام میداد. سال ۹۷ وقتی به نیویورک رفتم، چهار ماه از خروج آمریکا از برجام گذشته بود. ترامپ در روز اول حضور من در نیویورک ۸ بار پیغام داد که با هم ملاقات و مذاکره کنیم. من پیغام دادم شما صبح علیه ایران در مجمع عمومی سخنرانی کردید، از برجام خارج شدید، چرا باید شما را ببینم؟ ترامپ آقای مکرون را واسطه کرد، مکرون به نقل از ترامپ گفت من آمادهام با رئیسجمهور ایران الان یک جلسه بگذارم، اعلام کنم که به برجام برمیگردم به شرطی که دو بند به آخر برجام اضافه کنیم: یکی اینکه ما یعنی آمریکا و ایران راجع به مسائل منطقه با یکدیگر آماده مذاکره هستیم و دوم اینکه راجع به مسأله موشکی ایران هم مذاکره کنیم. من همانجا رد کردم. گفتم امکان ندارد. ما به برجام دست نمیزنیم، یک کلمه از آن را کم و زیاد نمیکنیم. غیر از مکرون کسان دیگری هم آمدند. این پیغامهای بین ما و ترامپ بود. سال ۹۸ آخرین سفر من به نیویورک بود چون که سال ۹۹ به دلیل کرونا اصلاً اجلاس مجمع عمومی برگزار نشد. در سال ۹۸ تلاش زیادی شد برای اینکه من و ترامپ همدیگر را ببینیم، خانم مرکل از آلمان به نیویورک آمد. بوریس جانسون، نخستوزیر انگلیس با وجود مشکلات داخلی به نیویورک آمد. مکرون هم که بود. اینها آمده بودند برای اجلاس سران ۱+۵ با ایران در سال ۹۸ اما نشد.
در جلسه فرماندهان سپاه با روحانی چه گذشت؟
یکی دیگر از سؤالاتی که از دکتر روحانی پرسیده شد، درباره جلسه فرماندهان سپاه پاسداران با او پس از انتخابات ۹۶ بود که روایتهای مختلفی از آن شده است. اما روایت رئیسجمهور پیشین اینطور است:
آن جلسه برای صلح و صفا پس از انتخابات بود. برای این آمده بودند بگویند شما که انتخاب شدهاید ما هم کنار شما هستیم، با هم میخواهیم کار کنیم. موقع خداحافظی سردار شهید سلیمانی درخواستی داشت که بقیه فرماندهان هم تکرار کردند که وزیر دفاع سپاهی باشد. در دولت یازدهم وزیر از اعضای سپاه بود. من گفتم بعید میدانم اما همچنان دارم فکر میکنم. وزیر دفاع هم جزو وزرایی است که در نهایت باید رهبری موافقت کنند. من قبل از این جلسه به مقام معظم رهبری گفتم که از نظر شما فرق میکند که یک ارتشی وزیر دفاع شود یا یک سپاهی؟ گفتند: نه. من از ارتش سه نفر را مطرح کردم یکی از آنها آقای حاتمی بود که گفتند ایشان خوب است.
البته برخی وزرا مانند وزیر کشور، امور خارجه، اطلاعات، آموزش و پرورش، علوم، ارشاد، دفاع و رئیس سازمان انرژی اتمی با هماهنگی با مقام معظم رهبری معرفی میشوند. در دولت دوازدهم به دلایلی انتخاب رئیس سازمان برنامه و بودجه هم با رهبری هماهنگ شد. با این وجود من تمام وزرای دولت را بدون استثنا با ایشان چک کردم. درباره بعضی وزرا ایشان نظری نمیدادند اما مثلا از آقای حجتی در وزارت جهاد کشاورزی راضی بودند. ابتدای دولت یازدهم وقتی به ایشان گفتم آقای حجتی را میخواهم معرفی کنم، ایشان گفتند خیلی خوب است. دولت دوازدهم آقای حجتی قبول نکرد. فرد دیگری را برای وزارت تعیین کرده بودم. وقتی به رهبری گفتم، ایشان گفتند چرا آقای حجتی نیست؟ گفتم آقای حجتی خودش قبول نکرد. گفتند نه صدایش کنید و خودتان به او بگویید. دوباره آقای حجتی را خواستم و پذیرفت، البته سال ۹۸ استعفا داد.
دکتر روحانی در پاسخ به سؤالی راجع به دکتر ظریف گفت: در ابتدای دولتهای یازدهم و دوازدهم که وزرا را با رهبری چک کردم، ایشان موافق وزارت آقای ظریف بودند.
چطور صبح جمعه فهمیدم؟!
دکتر روحانی چرا گفت «من هم مثل شما صبح جمعه فهمیدم قیمت [بنزین] تغییر کرده»؟ گرچه وقتی این را در شورای اداری استان آذربایجان شرقی گفت، همانجا توضیح داد که منظورش چه بوده اما پس از ۴ سال هنوز یکی از سؤالات از او درباره این جمله و حکایت گرانی بنزین است که رئیس دولت تدبیر و امید آن را اینطور روایت کرد:
ما چند بار قیمت بنزین را افزایش دادیم. چند ماه بعد از تشکیل دولت در زمستان ۹۲ تصمیم گرفتم قیمت بنزین را افزایش دهم. در دولت که مطرح کردم اکثر وزرا مخالف بودند؛ گفتند الان موقع این کار نیست، مردم تحمل نمیکنند و شما گران نکنید. کارشناسان اقتصادی گفتند که تورم را افزایش میدهد. در مجلس آقای احمد توکلی نطق کرد و گفت کاری که روحانی میخواهد انجام دهد تورم را ۴۰ درصد افزایش میدهد. برای من هم نامه نوشت و همین را گفت. حتی در دولت اقتصاددانانی بودند که میگفتند تورم ۲۵ درصد افزایش پیدا میکند. ما حدود ۲۰ جلسه راجع به قیمت بنزین بحث کردیم. به هر حال تصمیم گرفتیم و در سال ۹۳ قیمت هر لیتر بنزین از ۴۰۰ تومان به ۷۰۰ تومان افزایش پیدا کرد، نرخ آزاد هم هزار تومان شد. تورم یک واحد درصد هم بالا نرفت. هیچ اقتصاددانی این را باور نمیکرد.
سال بعد از آن قیمت بنزین را تکنرخی کردیم و شد هزار تومان. در این مورد هم برخی از اعضای دولت مخالف بودند. تیم اقتصادی دولت میگفتند که ایندفعه دیگر تورم بالا میرود. در حالی که تورم هیچ افزایشی پیدا نکرد. یعنی ما دو بار قیمت بنزین را افزایش دادیم اما اصلاً تورم تکان نخورد.
سال ۹۵ میخواستم برای بار سوم قیمت بنزین را افزایش دهم. کل دولت به طور یکپارچه مخالفت کردند. دولت را راضی کردم که با مجلس مشورت میکنیم، اگر مجلس پذیرفت شما هم بپذیرید، قبول کردند. با مجلس مشورت کردیم زیر بار نرفتند. ما هم موضوع را رها کردیم. در سال ۹۶ باز در دولت بحث شد. اعضای دولت گفتند که با همکاری مجلس بنزین را گران کنیم. من کمیسیون تلفیق را دعوت کردم، آنها به اتفاق گفتند این موضوع را به تاخیر بیندازیم. زمانی بود که ترامپ انتخاب شده بود ولی هنوز از برجام خارج نشده بود. سال ۹۷ ترامپ از برجام خارج شده بود و شرایط اقتصادی کشور با مشکل مواجه شده بود و همه با افزایش قیمت بنزین مخالفت کردند. سال بعد موضوع بنزین را بردیم در جلسه سران سه قوه و در اردیبهشت ۹۸ تصویب شد که بنزین را گران کنیم. روز سهشنبه خبرگزاری فارس خبر را اعلام کرد که شب جمعه این هفته بنزین گران میشود. در تمام پمپبنزینها صفهای طولانی تشکیل شد! من در سفر استانی بودم، آقای زنگنه زنگ زد گفت اصلاً نمیتوانیم وضع را کنترل کنیم و بنزین به پمپبنزینها برسانیم، تمام پمپبنزینها و راهها بسته شده است. مشورت کردیم و افزایش قیمت بنزین را در آن مقطع لغو کردیم. بعد از تابستان دو، سه بار تصمیم گرفتیم قیمت بنزین را افزایش دهیم حتی روز آن را مشخص کرده بودیم اما شورای امنیت کشور مخالفت کرد. شورای امنیت کشور مسئول بود که برنامهریزی کند. ما هر جمعهای را پیشنهاد کردیم، شورای امنیت کشور بررسی کرد و آقای رحمانی فضلی میگفت که شورا مخالف است. گفتم چه میگویند؟ حرفشان چیست؟ یک بار گفتند نزدیک اربعین است زمان مناسب نیست. یک بار گفتند نزدیک آخر صفر است و مردم میخواهند به مشهد بروند، مناسب نیست. هر بار موضوعی را میگفتند. یک روز به آقای رحمانی فضلی گفتم ما که افزایش قیمت بنزین را تصویب کردهایم، سران سه قوه هم امضا کردهاند منتها زمانش دیگر با شما، چون ما هر زمانی میگوییم شما میگویید مناسب نیست، خودتان بروید هر شب جمعهای که میتوانید و مناسب است، در این هفته یا هفتههای آینده اجرا کنید، منتها ظرف سه، چهار هفته آینده این کار انجام شود، دیگر هم لازم نیست زمان آن را با من چک کنید، خودتان بروید و اجرا کنید.
۲۴ آبان ۹۸ اولین شب جمعه بعد از آن صحبت بود، فکر نمیکردم که آن هفته بخواهند اجرا کنند. گفتم اگر بخواهند اجرا کنند لااقل به من زنگ میزنند و اطلاع میدهند. کسی هم به من تلفنی خبر نداد. البته آقای رحمانی فضلی میگوید که ما زنگ زدیم به آقای واعظی، ایشان نبود. آقای واعظی هم میگوید کسی با من تماس نگرفت.
ساعت ۱ یا ۱:۳۰ بامداد جمعه بیدار شدم، تلویزیون را روشن کردم دیدم دو نفر دارند در شبکه خبر با هم صحبت میکنند، زیرنویس را هم نگاه کردم دیدم هیچ خبری نیست. گفتم پس این هفته انجام نشده است، اگر میشد زیرنویس میکردند، احتمالا هفته آینده این اتفاق میافتد. صبح که بیدار شدم نماز صبح بخوانم دیدم زیرنویس کرده که بنزین دیشب گران شده است. برای من عجیب نبود چون اختیار داده بودم به شورای امنیت کشور. برایم این عجیب بود که چرا شب به من نگفتند. پس اینکه من میگویم صبح متوجه شدم، راست و دقیق است. واقعیت این است که من صبح جمعه مطلع شدم. اصل تصمیم، مصوبه سران سه قوه بود و تصمیم را گرفته بودیم. منتها در اینکه آن شب جمعه شود یا شب جمعه بعد، در اختیار شورای امنیت کشور بود. آنها میتوانستند آن را بیندازند به هفته بعد، چون به آنها اختیار داده بودم. صبح ساعت ۵ من فهمیدم بنزین گران شده است. با آقای رحمانی فضلی تلفنی صحبت کردم پرسیدم که آیا خبری هست؟ گفت نه هیچ خبری نیست. ظهر و بعدازظهر و غروب شد خبری نبود. یعنی اگر گرانی بنزین قرار بود اوضاع کشور را به هم بریزد، باید صبح جمعه به هم میریخت، ظهر یا عصر جمعه به هم میریخت. چرا جمعه شب تحرکات شروع شد؟! همه طراحیها برای به خیابان کشاندن مردم در روز جمعه انجام گرفت. وزارت اطلاعات گزارش رسمی به من داد، استاندارها در جلسهای با حضور وزیر کشور به من گزارش دادند، و افرادی که دستگیر کرده بودند، گفتند چه کسانی آنها را به خیابانها کشاندند. جمعه شب شلوغ شد، آتش زدند و برخوردهایی صورت گرفت که در اختیار دولت نبود. عدهای تیراندازی کردند که میخواستند یک انبار اسلحه سپاه را تصرف کنند. جمعه شب تحرکات شروع شد، عصر روز شنبه و شنبه شب تشدید شد تا صبح یکشنبه ۲۶ آبان که رهبر معظم انقلاب در سخنانشان در حاشیه درس خارج فرمودند افزایش قیمت بنزین تصمیم سران قوا بوده و ایشان از آن حمایت کردند. بعدازظهر یکشنبه کشور آرام بود و شب دوشنبه همه چیز پایان یافت.
در ۹۸ وقتی بنزین گران شد اولین کسی که توئیت زد و مخالفت کرد، آقای رئیسی، رئیس قوه قضائیه بود که نامه سران قوا را با خط خودش امضا کرده بود! آقای تاجگردون، نماینده مجلس هم که عضو جلسه اقتصادی سه قوه بود جمعه شب مردم را به راهپیمایی دعوت کرد. عدهای از قم جمعه شب اطلاعیه دادند که مردم! شما چرا ساکت نشستهاید؟ برخی نمایندگان مجلس اعلام کردند که ما طرح سهفوریتی میدهیم و قیمت بنزین را برمیگردانیم! خب رئیس مجلس امضا کرده بود، رئیس قوه قضائیه هم امضا کرده بود. رهبری با این مصوبه موافقت کرده بودند. ما یکشنبه شب هیچ تظاهراتی در ایران نداشتیم. یکشنبه غروب من مرتب با آقای رحمانی فضلی در تماس بودم گفت در کشور هیچ خبری نیست. تمام ماجرای ۹۸ جمعه شب و شنبه و روز یکشنبه تا بعدازظهر است و دیگر تمام شد، یعنی جمعا ۴۸ ساعت بود. البته حوادثی در ماهشهر اتفاق افتاد که عدهای با تیربار آمده بودند که کشتههای آن حادثه را هم جزو اعتراضات مربوط به بنزین حساب کردند. ما تمام درآمد حاصله از افزایش قیمت بنزین را بین مردم تقسیم کردیم. یعنی یارانه دوم که ما پرداخت کردیم از یارانه اول بیشتر بود؛ اولی ۴۵ هزار تومان بود، دومی ۵۵ هزار تومان. ضمن اینکه وقتی ما در سال ۹۸ افزایش نرخ بنزین را اجرایی کردیم، در ماههای اولیه روزی ۴۰ میلیون لیتر بنزین صادر میکردیم.
البته اتفاقات آبان ۹۸ بسیار تلخ بود و عدهای بیگناه از عابرین کشته شدند. ریشه حوادث آبان ۹۸، مسأله دیگری بود که در زمان مناسب باید برای مردم تبیین شود. موضوع بنزین نبود، مسأله دیگری بود. قیمت بنزین در سال ۹۳ هم گران شد، چرا آن وقت هیچ خبری نشد؟ در سال ۹۴ هم قیمت بنزین گران شد چرا هیچ خبری نشد؟ چرا یکدفعه این توطئه رخ داد؟ چرا صبح یا بعدازظهر جمعه خبری نشد؟ جواب این سؤالات خیلی از مسائل را روشن میکند.
دولت برای خرید واکسن کرونا ایستادگی کرد
محور دیگر سؤالات خبرنگاران روزنامه اعتماد از دکتر روحانی درباره عملکرد دولت دوازدهم در مهار کرونا و مشکلات تامین واکسن بود که او پاسخ داد:
در موضوع کرونا عملکرد ایران در مجموع بسیار خوب بود. قرار هم این نبود که من مسئول مقابله با کرونا شوم. قرار این بود که وزیر بهداشت، مسئول آن باشد اما در شورای عالی امنیت ملی تصویب شد که ریاست ستاد مقابله با کرونا به عهده رئیسجمهور باشد. با اینکه من خیلی موافق نبودم ولی بقیه رأی دادند، رهبری هم تأیید کردند. شاید کمتر کشوری بود که رئیسجمهور یا رئیس قوه مجریه خودش مستقیما مسئولیت مقابله با کرونا را به عهده گرفته باشد. اولین بحث این بود که چه کار کنیم؟ اوضاع بههمریخته کشور را چگونه اداره کنیم؟ از نظر حقوقی ستاد کرونا میتوانست مصوبات لازمالاجرا داشته باشد (طبق مصوبه شورای عالی امنیت ملی)؛ یعنی اگر ستاد کرونا دستورالعملی مصوب میکرد برای همه لازمالاجرا بود. این هم اختیاری بود که شورای عالی امنیت ملی به ستاد مقابله با کرونا داده بود. اولین بحث این بود که همه جا را ببندیم. حتی ستاد کل نیروهای مسلح، قرارگاه امام رضا(ع) را برای مقابله با کرونا تشکیل داد که یکی از دستورالعملهایش این بود برای سه هفته هیچکس حق نداشت از خانه بیرون بیاید و مغازهها بسته میشد. من مصوبه را که دیدم همانجا رد و به آنها ابلاغ کردم که شما حق چنین مصوبهای ندارید. این را خدمت رهبری هم گزارش دادند که آقا فرموده بود در این مورد حق با رئیسجمهور است. حتی در ستاد گفتیم که هیچ کارخانهای نباید تعطیل شود. این یکی از بحثهای خیلی مهم بود. وزارت بهداشت خیلی موافق نبود، میگفتند باید بسته شوند. من میگفتم شما اگر همه کارخانهها را ببندید، میدانید چه میشود؟! ماسک ندارید، سرم ندارید، مواد ضدعفونی و شوینده و سایر نیازمندیها را ندارید، چه کار میخواهید بکنید؟ مقررات را اجرا کنید؛ در کارخانهها رعایت پروتکلهای بهداشتی را جدی بگیرید. اخیرا هم سخنگوی ستاد کرونا در دولت دوازدهم گفته که تصمیم رئیسجمهور درست بوده است. البته پیشنهاد من در ستاد ملی کرونا به تصویب رسید.
تمام کارخانههای ایران فعال بودند، منتها پروتکلهای بهداشتی را بهشدت رعایت میکردند. اتفاقاً کمترین تلفات را ما در کارخانهها و مراکز تولیدی داشتیم چون همه مقررات را مراعات میکردند. کار هم پیش رفت و لذا ما مشکلی نداشتیم. در اروپا و کشورهای دیگر حتی برای دستمال کاغذی و ماسک هم مشکل پیدا کردند اما ما در ایران هیچ مشکلی نداشتیم و این اقلام فراوان بود. این هم به این دلیل بود که همه کارخانهها کار میکردند. از طرف دیگر از دولت یازدهم ما فضای مجازی را توسعه داده بودیم و همین کمک کرد خیلی از کارها آنلاین انجام و حتی آموزش غیرحضوری شود.
در سال ۹۹ عدهای گفتند تابستان هوا که گرم شود کرونا تمام میشود. من صحبتی کردم و گفتم کرونا تمام نمیشود، حداقل ما تا آخر امسال با کرونا هستیم. خیلیها این را باور نمیکردند. میگفتیم باید فکر واکسن باشیم. اول چینیها بودند که واکسن کرونا را تولید کردند. ما وقتی به وزارت بهداشت برای خرید واکسن از چین گفتیم آنها قبول نکردند و گفتند مورد تأیید سازمان بهداشت جهانی نیست. غیر از آمریکا که مدرنا و فایزر را آزمایش میکردند و ما منع خرید از آنها داشتیم، روسیه هم به فناوری تولید واکسن کرونا رسید. وزارت بهداشت اصرار داشت که از سازمان بهداشت جهانی واکسن تهیه کنیم. با آنها قرارداد بستیم. حدود ۱۶ میلیون و ۸۰۰ هزار دوز واکسن از سازمان بهداشت جهانی از طریق کواکس خریدیم؛ گرچه در انتقال پول هم به دلیل تحریمها مشکل پیدا کردیم. علیرغم تردید وزارت بهداشت گفتم با روسیه قرارداد ببندید. ما که نمیتوانیم همینطور دست روی دست بگذاریم و بگوییم این بد است، آن بد است، خب پس از کجا برویم واکسن بیاوریم؟
در داخل هم پنج، شش نهاد مدعی بودند ما واکسن میسازیم. من همه را جمع کردم گفتم همه بروید بسازید، هرچه هم بودجه میخواهید به شما میدهیم. هیچکدام از آنها در یک زمان کوتاه موفق نشدند. همزمان با روسیه برای خرید واکسن اسپوتنیک قرارداد بستیم؛ حدود ۶۰ میلیون دوز واکسن خریدیم و اولین محموله واکسن که وارد کشور شد اسپوتنیک بود. آقای مخبر اخیرا در جلسه خبرگان گفت بعد از آنکه مقام معظم رهبری واکسن برکت را دریافت کردند، دنیا به ما واکسن داد، قبلش کسی یک واکسن هم به ما نداد. چهارم تیر ۱۴۰۰ رهبری واکسن کووبرکت را دریافت کردند. ما دیماه ۱۳۹۹ واکسن اسپوتنیک خریداری کردیم. اشکال اسپوتنیک این بود که دوز اول با دوم فرق میکرد، یعنی باید دوزها را جداگانه میخریدیم. برنامهریزی کردیم که اول کادر درمان واکسن بزنند. پانصد هزار واکسن اولیهای که وارد شد را در بهمن ۹۹ به کادر درمان تزریق کردیم. بعد هم جدول زمانبندی تزریق واکسن را بر اساس سن اعلام کردیم.
ما ۶۰ میلیون دوز واکسن از روسیه خریدیم که البته عملا چند میلیون دوز بیشتر به ما ندادند. از چین، هند و بلژیک واکسن خریدیم. بعد با کوبا قرارداد واکسن پاستوکووک را بستیم. مجموعا تا پایان دولت دوازدهم قرارداد ۱۲۰ میلیون دوز غیر از آن ۶۰ میلیون دوز از روسیه بسته شد. بعد مواجه شدیم با اعتراض به قرارداد خرید واکسن. در مجلس یکی از نمایندگان اطلاعیه داد که مردم واکسن چینی نزنند. حتی سازمان نظام پزشکی هم گفت واکسنهایی که اینها میخرند استاندارد نیست.
اتفاقا برای خرید واکسن کرونا بیشترین ایستادگی را دولت کرد؛ ضمن اینکه در ستاد کرونا بعضی با نظر من مخالفت کردند، گفتند برای چه شما واکسن میخرید؟ آقای مخبر گفته که من ۵۰ میلیون دوز واکسن تولید میکنم. گفتم ما که نمیتوانیم معطل بمانیم. ۱۸۰ میلیون دوز واکسن نیاز داریم. ما خرید را انجام دادیم و گفتیم که بخشی از تزریق به عهده دولت بعد باشد.
عمرانخان نخستوزیر وقت پاکستان به من زنگ زد و گفت که من غصه شما را میخورم. گفتم برای چه؟ گفت با این تحریم، گرفتار کرونا هستید. ما تحریم نیستیم نمیدانیم چه کنیم، شما چطور با تحریم دارید کار میکنید؟!
به نظر من مقابله با کرونا یکی از افتخارات ایران بود، حتماً نقص هم داشتهایم. طبیعی است کار بزرگ به هر حال نقص هم دارد ولی در مجموع خوب بود. مقام معظم رهبری، علما و مردم حمایت کردند؛ چون عدهای با واکسن مخالف بودند، عدهای با ماسک هم مخالف بودند. فداکاری و ایثار و ازجانگذشتگی کادر درمان مثالزدنی بود. در کرونا کشور نسبتا خوب اداره شد؛ کسی معطل تخت بیمارستانی نبود. ما ۹۰ هزار تخت بیمارستانی را رساندیم به ۱۳۶ هزار تخت. ۵۰ درصد تخت در تاریخ ایران در دوره ما اضافه شد، آن ۹۰ هزار تخت را هم بازسازی کردیم. ضمن اینکه ۱۳ هزار تخت بیمارستانی هم آماده افتتاح تحویل دولت سیزدهم دادیم.
ایرباس حاضر بود سرمایهگذاری کند ما هواپیما بخریم
دکتر روحانی خواستار توجه رسانهها به توسعه ایران شد و با بیان اینکه «سرمایه همراه خودش تکنولوژی میآورد»، اظهار داشت: اصرارم از روز اول به آقای نعمتزاده این بود که سهم دولت در خودروسازی را به بخش خصوصی بدهیم، با همکاری کشور خارجی قطب سوم خودروسازی را ایجاد کنیم. آقای نعمتزاده از کارخانههای خودروسازی ویتنام بازدید کرد و به من گفت تعداد خارجیهایی که اینجا هستند انگشتشمارند. همه مهندسین و کارگران ویتنامی هستند. قبلا خارجیها بودهاند اما الان خودشان اداره میکنند، خودرو تولید و به جهان صادر میکنند. سال اول که به اجلاس داووس رفتم، امید به ایران خیلی زیاد بود. روز اول آقای آبه شینزو نخستوزیر ژاپن سخنرانی کرد که یکسوم صندلیها خالی بود. در روز دوم که من سخنرانی کردم، در سالن موقع سخنرانی من حتی برای ایستادن هم جا نبود؛ برای اینکه فکر میکردند ایران میخواهد فضای جدیدی به رویشان باز کند. در جلسه با شرکتهای بزرگ نفتی آقای زنگنه گفت غیر از ۵ شرکت تمام شرکتهای بزرگ نفتی دنیا الان در این سالن حضور دارند. بحث این بود که ۳۰۰-۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه بیاوریم به ایران. برجام که فقط این نبود ما برویم چیزی امضا کنیم، تمام شود. ما به دنبال برجام میخواستیم سرمایه وارد کنیم.
برجام در ۲۷ دیماه ۱۳۹۴ اجرایی شد، من بهمنماه به فرانسه رفتم و با ایرباس قرارداد خرید ۱۰۰ فروند هواپیما بستیم. من با مدیرعامل ایرباس سه مسأله را مطرح کردم، گفتم ما از شما ۱۰۰ فروند هواپیما میخریم ولی میخواهیم ما هم قطعهساز ایرباس شویم. تعجب کرد، گفت شما! میخواهید قطعه بسازید؟! گفتم بله، ما در بال و بدنه امکاناتی داریم. شما تیمتان را به ایران بفرستید، آنها هم بیایند امکانات ما را ببینند. گفت اگر تیم ما آمد تأیید کرد و نمونههایی که به شما دادیم درست اجرا کردید ما با شما قرارداد قطعی میبندیم.
دوم اینکه گفتم ما مهندسین ایرانی را میفرستیم به ایرباس، میخواهیم در طراحی هواپیماهای جدید مهندسین ما حضور داشته باشند. پذیرفت. سومین موضوعی که گفتم این بود که ایرباس برای خرید هواپیماهایش برای ما تأمین اعتبار کند. مدیرعامل ایرباس گفت ما در تاریخ ایرباس چنین کاری نکردهایم ولی در نهایت به من گفت برای شما این کار را میکنیم و به شما اعتبار میدهیم. البته ما از منبع دیگری تأمین اعتبار کردیم ولی ایرباس حاضر بود سرمایهگذاری کند ما هواپیما بخریم. بعد در داخل مسائل شروع شد؛ یکی گفت ما اتوبوس میخواهیم، هواپیما نمیخواهیم. یکی گفت هواپیمای کاغذی خریدهاند. در مجلس گفتند ما به دولت بودجه خرید هواپیما نمیدهیم. گفتم ما اصلاً از شما بودجه نمیخواهیم. هواپیمای جدید خودش پول خریدش را درمیآورد. ۱۰۰ فروند با شرکت ایرباس قرارداد بستیم. ۱۰۰ فروند هم با بوئینگ قرارداد بستیم. ۲۰۰ فروند هواپیما وارد این کشور میشد با تکنولوژیاش. البته ترامپ که آمد همه اینها به هم خورد و کلاً ۱۶ فروند هواپیما وارد کشور شد.
در سالهای آخر دولت دوازدهم ۱۷ پتروشیمی افتتاح کردیم. الان مدام میگویند فاز ۱۱ پارس جنوبی را با سرمایه داخلی ساختیم. ما با توتال قرارداد بستیم برای فاز ۱۱ که تمام گاز فاز ۱۱ را تزریق کند به چاههای پارس جنوبی، نه اینکه ما گاز برداشت کنیم. ما میخواستیم تزریق کنیم تا گاز افت نکند. پارس جنوبی سال به سال دارد افت میکند. توتال همین پروژه را برای قطر انجام میدهد. طرف چینی آمد کنار توتال که فناوری یاد بگیرد. ما و چین میخواستیم از توتال یاد بگیریم که چگونه این تکنولوژی را اجرا میکند. اینها مدام میگویند ما فاز ۱۱ را راه انداختهایم، دیدید FATF هم نبود، برجام و توتال هم نبودند. یعنی صورتمسأله را عوض میکنند.
همه این کارها در دولت دوازدهم بود، با اینکه گرفتار جنگ اقتصادی بودیم. اگر ترامپ نبود، جنگ اقتصادی هم نبود، حدود ۸۵ میلیارد دلار سرمایه وارد کشور میکردیم. از این رقم ۴۰ میلیارد دلار متعلق به چین بود. حدود ۳۰ میلیارد از کشورهای اروپایی بود. همه اینها داشتند سرمایه به ایران میآوردند؛ کارخانههای عظیم و پروژههای بزرگ.
ما به دلایل کرونا و ترامپ و داعش شرایط سختی داشتیم. ولی ببینید در هر پنجشنبه چقدر پروژه افتتاح میکردیم، چه شد این افتتاحهای پنجشنبهها؟ کجا رفت؟ رهبری به من گفتند که من بسیار خوشحالم از افتتاحهای پنجشنبه که انجام میدهید، شما دارید کار بزرگی میکنید. خب برای پروژههای بزرگ سرمایه داخلی کافی نیست، ۴۰۰-۳۰۰ میلیارد دلار سرمایه میخواهیم. این سرمایه باید وارد کشور شود تا کشور را متحول کند.
در انتخابات خبرگان حسابشده من را رد کردند
دکتر روحانی درباره برنامه سیاسی خود پس از ردصلاحیت در انتخابات مجلس خبرگان رهبری اظهار داشت: من برای شرکت در انتخابات خیلی با دوستان مشورت کردم؛ با دوستانی که در جناح اصلاحات هستند یا در جبهه اعتدالاند و حتی اصولگرایان معتدل مشورت کردم. عدهای مخالف ثبتنام من بودند، استدلالشان هم این بود که میگفتند اگر ثبتنام کنید شورای نگهبان شما را رد میکند؛ بنابراین خاصیتی ندارد. بعضی هم موضع تندی داشتند و میگفتند ثبتنام شما نوعی مشروعیت دادن به این نوع انتخابات است؛ یعنی با این کار میگویید ما این انتخابات را قبول داریم. همه اشکالاتی که آنها میگفتند از این جهت که قواعد انتخابات مراعات نمیشود، نظارت استصوابی مشکلات خودش را دارد و… من هم قبول داشتم، به آنها میگفتم من صد درصد حرفهایتان را قبول دارم؛ ولی چه کار کنیم؟ ما میتوانیم خودمان را کنار بکشیم یعنی بگوییم حالا چون نمیشود کاری کرد، ما هم رها کنیم، به ما چه ربطی دارد، بروند هر کاری میخواهند بکنند؟ اما آیا واقعاً از لحاظ وظایف ملی و انقلابی و دینی میشود نسبت به آینده کشور بیتفاوت باشیم یا رها کنیم؟ یا باید وارد شویم و فعال باشیم؟ خب وقتی به صحنه میآییم شاید رد کنند، شاید رد نکنند؛ اما باید در صحنه سیاسی حضور داشته باشیم. این جماعتی که الان در مجلس و دولت حاکماند، سوابق و ریشههای آنچنانی ندارند. بسیاری از آنها اصلاً در انقلاب حضور نداشتهاند، بسیاری از آنها حتی در جنگ هم نبودهاند. روند تصمیمگیریهای امروز آنها را هم که میبینیم. خب آیا ما میتوانیم کشور را بدهیم در اختیار یک اقلیت؟ گاهی گروهی بر سر کار میآید که از نظر فکری با ما مخالف است ولی اکثریت جامعه قبولش دارد. اصلاً معنای دموکراسی همین است، یعنی گروهی که میتواند رأی اکثریت را جذب کند، آنها باید حاکم شوند. اما جماعت حاکم اکثریت نیستند، منتها قدرت فراوانی در اختیار اینهاست و هر کاری میتوانند بکنند. راحتترین کار این است که فرد سکوت کند، برود کنار، دخالت نکند، اما شرایط کشور به گونهای نیست که ما سکوت کنیم. ممکن است همه حرفهایی که میخواهیم بزنیم را نتوانیم بگوییم، یا اصلاً مصلحت به گفتن نباشد، ولی نمیشود سکوت مطلق کرد. ما باید شرایط را برای اقلیت حاکم تنگ کنیم. منظور من این نیست که ما مبارزه مدنی کنیم، منظورم این است که اینها راحت نباشند و فکر نکنند هر طور عمل میکنند، همه باید ساکت باشند. ما لااقل حرفمان را بزنیم، نقد کنیم. همان کاری که شما در روزنامه میکنید. شما هم به هر حال محدودیت دارید اما در عین حال سکوت نمیکنید. تا جایی که میتوانید و میشود حرف میزنید و مینویسید. مردمی که روزنامه شما را میخوانند میفهمند که شما میخواهید هفتاد درصد نقد کنید، اما نمیگذارند، بنابراین همین ده درصد هم برایشان غنیمت است. من معتقد نیستم این اقلیت در کشور همیشه پایدار هستند. شرایط هم همیشه اینطور نمیماند. وقتی سال ۸۴ احمدینژاد روی کار آمد، من خبر دارم از حرفهایی که چهرههای تندِ آن جناح میزدند؛ میگفتند آنچه دست ما آمده دیگر نمیگذاریم از دستمان برود؛ به هیچ قیمتی. حالا ۸۸ مسائل خاص خودش را دارد و من نمیخواهم وارد آن شوم. وقتی به انتخابات ۹۲ رسیدیم من که میخواستم کاندیدا شوم خیلی از دوستان که با آنها مشورت میکردم به من میگفتند برای چه میخواهید کاندیدا شوید، اصلاً انتخاباتی در کار نیست، مگر شما نمیدانید چه کسی باید رئیسجمهور شود؟ میگفتم من خبر دارم چه کسی را میخواهند رئیسجمهور کنند اما من میخواهم نگذارم او بشود و اصلاً میخواهم به همین دلیل به صحنه بیایم. گفتند نمیتوانید، گفتم اگر نتوانستم که هیچ، دیگر تکلیف از من ساقط است. بعد دیدیم صحنه عوض شد و نتیجه را هم دیدیم. بعد از انتخابات ۹۲ در جلساتشان گفتند محال است بگذاریم دور بعد فلانی رئیسجمهور شود. اینقدر مصمم بودند که دوستان به من گفتند شما را حتما ردصلاحیت میکنند، پس کسی را داشته باشیم که اگر شما را ردصلاحیت کردند او حداقل در صحنه باشد، لذا آقای جهانگیری کاندیدا شد. ۹۶ هم به هر حال انتخابات خیلی سختی بود. شما نگاه میکردید که همه با همه قوا به صحنه آمدند؛ ولی موفق نشدند. در ۹۶ یک هفته بعد از انتخابات گفتند ما اشتباه کردیم، باید روحانی را رد میکردیم. آنها فکر میکردند میتوانند مانع انتخاب من شوند. همه این دورهها را گذراندیم. به همین دلیل است که فکر میکنم ما نباید امیدمان را از دست بدهیم، باید در صحنه بمانیم، خیلی سخت است ولی من اصلاً ناامید نیستم. به نظرم در انتخابات خبرگان هم حسابشده من را رد کردند. محاسباتی کردند، چون من خبر دارم چه گفتهاند. ضمن اینکه یک نظرسنجی کردند که برایشان تکاندهنده بود. یک دستگاه دولتی در یک نظرسنجی در استان تهران سؤال کرده بود که اگر روحانی صلاحیتش تأیید شود به او رأی میدهید یا به فهرست مقابل. بگذریم که اصلاً مبنای سؤال و نظرسنجیشان هم درست نبود. نتایج این نظرسنجی آنها را خیلی به هم ریخت؛ در آن نظرسنجی اکثریت بالایی گفته بودند ما به روحانی رأی میدهیم و تعداد زیادی گفته بودند اصلاً رأی نمیدهیم. این خیلی آنها را عصبی کرده بود. آنها محاسبه کردند که اگر من را تأیید کنند من یک طرف خواهم بود و لیست شانزده نفره آنها در تهران طرف دیگر. من میدانستم نتیجه انتخابات چه خواهد بود. محاسباتی که ما کرده بودیم، برای من روشن بود. بنابراین ما با همه قدرت و امید باید در صحنه باشیم. باید آمادگی برخورد ضربات سنگین هم داشته باشیم. دنیای سیاست همین است.
روزنامه اعتماد به مردم امید میدهد
رئیسجمهور ایران در دولتهای یازدهم و دوازدهم در پایان این دیدار از روزنامه اعتماد تقدیر کرد و اظهار داشت: اعتماد واقعاً روزنامه بسیار خوب و وزینی است، جایگاه خودش را دارد و مخاطب حس میکند در حدی که امکان دارد حرفتان را میزنید؛ حرفی که مردم میخواهند. روزنامه شما به مردم امید میدهد. امیدواریم که مردم ما هم امیدوارتر شوند و ما بتوانیم از این روزهای سخت عبور کنیم. انشاءالله عبور میکنیم. به هر حال روزهای سخت که همیشه نمیماند، تمام میشود.